شیطونی هات
سلام گل مامان این روزای اخر سال مدام تو رفت و امد تو بازار هستم شما هم طبق معمول پیش مادر جونی عزیزم هر خریدی که برات می کنم کلی مثل بچه کوچیکا ذوق می کنم جدا از کارای زیادی که عید داره ولی خیلی دوسش دارم
الان شما یه پلاستیک دستته دونه دونه پوشکاتو از تو جاش در میاری میزاری تو پلاستیک وتو اتاق راه میری این کارو همین طور تکرار میکنی ههههههههههههه
راستی دو تا ماهی خریدم هی میای میگی مامانی مامانی مانی لپ لپ لپ
امروز مدام عروسک سیاهپوستتو میاوردی ومیگفتی نی نی مه مه مه مه که اون شیر میخواد ولی تا میمیکمو در میاوردم فوری عروسکو پرت میکردی و خودت میخوردی عسل من
الان دیگه رفتی تو اشپز خونه ومنم همین طور دارم فریاد میزنم داری محکم میکوبی به در کابینت الان میگیرمت بای بای عزیزمن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی