کیانا عشق مامان وباباکیانا عشق مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

لحظه های کودکی

ای عیدی عیدی

1392/12/10 12:15
نویسنده : مامانی
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان سال نو مبارک صد سال به این سال ها

 

 

زیبای من امسال اولین عید زندگیت وشیرین ترین عید من وبابا بود یه دنیا بوس ابدار واسه نا ناز مامان نمی دونی چقدر خوشحالم که تو کنار من هستی وخدارو شکر می کنم واسه داشتن تو که مفهوم عشق خالصی واسه من شب قبل سال تحویل یاد عید گذشته افتادم که تو دلم بودی واندازه یه نخود کوچولو یاد لحطه سال تحویل که من وتو تنها بودیم وتنهایی سالو تحویل کردیم من به تو تبریک گفتم ولی تو انقده کوچیک بودی که نمی تونستی تبریک بگی حتی با دست وپای کوچیکت ولی من مطمنم گفتی   پارسال بابایت بیمارستان بود چون عمو ی شما تصادف کرده بود واسه همین تنها بودیم ولی امسال خیلی خوشحال بودم چون خانواده ۳نفره ما همه پیش هم بودیم تو بغل بابایی بودی ومن سال و تحویل کردم بابایی هم ۴تا چک پول ۵۰ تومنی به من داد ۴تا هم به شما که البته رفت تو جیب این جانب راستی ما هیچی به بابایی عیدی ندادیم هههههههههه

بعد سال تحویل رفتیم خونه مامان بابایی بعد اونجا هم رفتیم خونه پدر جون واسه مادر جون یه کیک گرفتیم چون تولدش بود خیلی خوش حال شد اخه اولین سالی بود که کیک تولد واسش می گرفتیم  بعد اونجا رفتیم یه گوسفد از تو ۹تاگوسفند های شما که بابایت واست گرفته بود یکیشونو انتخاب کردیم  و امروز کشتیم بمیرم که وقت کباب خوردن همین جور نگاه می کردی ما رو حتما می گفتی اخه ادمای بد بع بعی واسه من بودچرا کشتین حالا که کشتین چرا دلمو اب می کنین الانم خوابیدی بیدار که شدی میریم خونه عمه جونات

 

                   تا بعد عشق مامان بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)