کیانا عشق مامان وباباکیانا عشق مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

لحظه های کودکی

قد و وزن عشقم تا یکسالگی

تاریخ وزن قد   1392/8/1 10 کیلو و 100 گرم 77 ویرایش | حذف 1392/2/1 8 کیلو و 800 گرم 67 ویرایش | حذف 1391/12/1 7 کیلو و 760 گرم 67 ویرایش | حذف 1391/9/11 4 کیلو و 900 گرم 56 ویرایش | حذف 1391/9/6 4 کیلو و 650 گرم 55 ویرایش | حذف 1391/8/22 3 کیلو و 850 گرم 53 ویرایش | حذف 1391/8/19 3 کیلو و 500 گرم 50 ویرایش | حذف 1391/8/1 3 کیلو و 100 گرم 49 ویرایش | حذف تو ١٨ ماهگی ١١ کیلو وزنت بود و٨٣ قدت  نیم کیلو کمبود داری ...
3 ارديبهشت 1393

ما اومدیم

سلام گل من  امروز اومدیم خونه مادر جون رکورد زدیم مامانی بعد ۳ روز خونه موندن همه تعجب کردن هههههههههه   مادر جون ۲۲اردیبهشت واست اش دندونی درست کرد خیلی خوش مزه بود البته یه کوچولو به شما دادم ولی گفتن زیاد ندم چون توش اب قلم گوساله داشت چربیش زیاد بود واست خوب نیست اخه شما هنوز نی نی کوچولویییییییییییییییییی   امروز مامانی می خواد از ناز دادنی که شما  رو میده بنویسه اخه عروسک با نمک جوجوک عسلک تیر تیرک ناز بعدی تین تین مامان عروسک مامان اوشلک مامان دلبرک مامان   حالا لالایی که واست می خونم   لالالالا گل لاله تین تین لالا کرد لالا تین تین لالاکن پ...
10 اسفند 1392

دل گفته هاااااااااااااااااااااااااااااااااا

سلام به عشقم  سلام به زندگیم  سلام به ثمره عشق من    وای که چقدر زود گذشت روزای با تو بودن  روزای قد کشیدنت  یک سال با تموم خوبی ها وبدی نه نمک های زندگی گذشت  خیلی خوشحالم که با تو هستم  واز خدا ممنونم که تو وبابایی مهربونو به من هدیه کرده شما ها بیشتر از لیاقت من هستین امیدوار لایق این همه خوبی خدای مهربونم باشم  الهی امین.   مادرانه های زیادی رو با تو طی کردم  با تو دوباره کودک شدم ورشد کردم  دوباره چهار دست وپارفتم دوباره به دیوار تکیه دادم ودوباره از نو بلند شدم  دباره به حرف اومدم شعر های کودکیمو خوندم و...................من منی که جونمو می گرفتی ولی خواب رو از چش...
10 اسفند 1392

معذرت خواهی>

سلام عزیزم  خیلی منو ببخش که دیر دیر برات مینویسم امشب خواستم ادرس وبت و واسه یه دوست بفرستم اومدم اینجا خوب تنبلم دیگه بقول همه ههههههههههههههههه هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روزها همینطوری میان ومیرن وتو جلوی چشمای من قد میکشی ومن خدا رو شکر می کنم واسه داشتن تو واسه تویی که عشق تو لبخند تو خلاصه شده باور کن همه کلمه هارو برای توصیف عشقی که به تو دارم کم میارم اوایل دی بود که حال بابا بزرگ من بد شد ورفت بیمارستان و۱۸ دی بعد از چند سال مریضی وتحمل دردای جور واجور رفت بهشت خیلی بابابزرگ خوبی بود  درست از وقتی من ۱۰ سالم بود  مریض شد ولی مهربونیش نگاهش صحبت هاش شعراش سواد بالایی ...
10 اسفند 1392

ای عیدی عیدی

سلام عزیز دل مامان سال نو مبارک صد سال به این سال ها     زیبای من امسال اولین عید زندگیت وشیرین ترین عید من وبابا بود یه دنیا بوس ابدار واسه نا ناز مامان نمی دونی چقدر خوشحالم که تو کنار من هستی وخدارو شکر می کنم واسه داشتن تو که مفهوم عشق خالصی واسه من شب قبل سال تحویل یاد عید گذشته افتادم که تو دلم بودی واندازه یه نخود کوچولو یاد لحطه سال تحویل که من وتو تنها بودیم وتنهایی سالو تحویل کردیم من به تو تبریک گفتم ولی تو انقده کوچیک بودی که نمی تونستی تبریک بگی حتی با دست وپای کوچیکت ولی من مطمنم گفتی   پارسال بابایت بیمارستان بود چون عمو ی شما تصادف کرده بود واسه همین تنها بودیم ولی امسال خیلی خوشحال بودم چ...
10 اسفند 1392

تغییر مکان

سلام عشق مامان تصمیم گرفتم  ادرس وبلاگتو عوض کنم البته اونجا هم پست میزارم اما واسه اطمینان اخه یسری رمز و یادم رفته بود اونقده تلاش کردم تا رمز بگیرم  الانم کوچ کردیم اینجا ...
10 اسفند 1392